با من به بهشت بیا...

خواست...

سه شنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۲۳ ق.ظ

من چنان محو سخن گفتن گرمت بودم

که تو از هرچه که دم می‌زدی، آن دم خوش بود


#حسین_منزوی 


+

آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
درِ این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت

خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد
تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت

دل تنگش سر گل چیدن ازین باغ نداشت
قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۱۷
شیرین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">