کسی که دستاش قفس بود
چهارشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۵۳ ب.ظ
احساس می کنم مثل آدم ندارم سوگواری می کنم
می ترسم بعدا بهم ضربه بزنه این فرار کردن از فکرش
+ شبت خوش باد من رفتم :'(
+ واااای چه قدر... دوسش داشتم :'(
+ قلب مهربون... نگاه مهربون... نگاهی که میگه میتونه عاشق باشه...
مدیونم و مدیونید فکر کنید برای تصمیم دیشب تاثیری داشت :-P
به هرحال مهم نیست...
کاری که باید می شد
این فقط مث یه هول قوی بود به ماشینی که نمی تونه حرکت کنه
جاست دیس
۹۴/۰۸/۱۳