حس می کنم بسیار نزدیکی
يكشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۰۴ ب.ظ
تو را نزدیک حس می کنم جانان...
همینجا نشسته ای...
کنار روح من
+ کشکول جان...
+ فعلا حال ندارم توضیح بدم چرا کشکول
+ همچنین غروب رفتم سر خاک صالح
خاک!
+ فردا اگه رفتم بیمارستان... حتما میام می نویسم راجبش :))
اولین تقابلم با محیط کار
اون جور که پیداست.. استاد شنبه یکشنبه رو برام زد.
+ گرچه امیدوارم حرفای مهم تری داشته باشم... مثلا چشم هایت... چشم هایت... چشم هایت... چشم هایت...
آخ....
۹۴/۱۱/۲۵