با من به بهشت بیا...

آمده ام تا تو بسوزانی ام

سه شنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۱۰ ق.ظ

با همه ی بی سر و سامانی ام

باز به دنبال پریشانی ام

طاقت فرسودگی ام هیچ نیست

در پی ویران شدن آنی ام

آمده ام بلکه نگاهم کنی

عاشق آن لحظه ی طوفانی ام

دل خوش گرمای کسی نیستم

آمده ام تا تو بسوزانی ام

آمده ام با عطش سال ها

تا تو کمی عشق بنوشانی ام

ماهی یِ برگشته ز دریا شدم

تا تو بگیری و بمیرانی ام

خوب ترین حادثه می دانم ات

خوب ترین حادثه می دانی ام ؟

حرف بزن ابر مرا باز کن

دیر زمانی ست که بارانی ام

حرف بزن حرف بزن ، سال هاست

تشنه ی یک صحبت طولانی ام

ها... به کجا می کشی ام خوب من ؟

ها ... نکشانی به پشیمانی ام !


*محمدعلی بهمنی


+ اونقدر این شعر به حالم خورد... که ترجیح میدم هیچی نگم... هیچی.. هیچی

نه به خودم.. نه به اینجا.. نه به شما


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۰۴
شیرین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">