با من به بهشت بیا...

کلس میتام:)

سه شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۳۵ ق.ظ

داری همیشه فکر می کنه من خوابم سرکلاس.. ینی میگه نگاهت خوابه 

انگار نیستی اینجا... 

درحالی که من حواسمم هست... 

تازه جدیدا به تعجب نگاهمم گیر دادن و معمای ذهنم:)) 

البته این خوابی رو همش این ترم میگه:(( چون از ترم جدید دیگه روح و روانم سرکلاس نیس!! 

کلا بچه ها ازم متعجبن که چرا این شکلی شدم! سرگردون بی حوصله بی حواس

تازه نگفته بودم...  اون روز... سه شنبه هفته قبل... با نگار بودم.. حالم خییلی بد بود.  همش بهش میگفتم بهم بگه بیشعور:-P. بعدم رفتیم سرکلاس یهو زدم زیر گریه :)))  خیلی دلم شکسته و دردناک بود...  البته خداروشکر دوسه نفر بیشتر نبودن. 

البته نگار جز بهتریناس... خیلی دوس داشتنیه

اسم ناواقعیش نگاره ولی من دوس دارم صداش کنم نگار:)  خودش میگه فقط بچه های مهد بهش میگن نگار 

مهدکودک کار میکنه (^_-)

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۱۱
شیرین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">