خوانش تو با دقت
پنجشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۵، ۰۱:۵۵ ق.ظ
وبلاگشو از اول شروع کردم به خوندن
این یعنی خیلی دلتنگی
چون از اول تا حالا جریت نمی کردم دقیق بخونمش
می ترسیدم با عشق و با زنی رو به رو بشم و طاقت غیرتم بسوزه!
امشب خوندم و برای حالات غمگینش بغض کردم و اشکی که میخواست خودشو بیرون بریزه
شایدم گریه کردم... یادم نمیاد
هعییییی
نازنین من... نازنین خورشید کشکولم...
کاش...
کاش...
:(
دارم چارتار گوش میدم بعد مدت ها
حس مخلوطیه
خاطرات قدیمی
و تقابلشون با من امروز و با کشکول
۹۵/۰۱/۰۵