با من به بهشت بیا...

جوگولی جوگولی اخماتو وا کن

سه شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۱۸ ب.ظ
ورودی جدیدها رو با عشق نگاه می کنم.. 

چون اونها احتمالا باعث میشن که احتمال دیدنت افزایش پیدا کنه 

امروز سهم من از تو... یکبار دیدن صورتت از قاب کوچیک پنجره روی در بود... یکبار هم دیدن دستهات از همون پنجره.... یکبار شنیدن خیلی خیلی تقریبی صدات و من که بی اندازه گوشمو تیز کرده بودم. 

داشتم خیال می کردم این تنها کلاستم حذف کردی که...  خداروشکر دیدم نه... 

دوباره پیش به سوی تو... دوباره... 
دوباره... خود را انداختن در حال و از چنگال افکار منفی و چسبناک رهیدن 
دوباره... من... تو... قلب خوش... 


ندیدنت سخته سخته سخته سخته... 

واقعا احساس می کنم توی عصر بی ارتباطات عاشق شدم :))))  دیوانه و بی خبر... 

ترجیح میدم به جنبه هیجان انگیز قصه فکر کنم و اینکه اگه یه روزی باشی... این یه هفته هفته هفته ها... در برابر تموم اون روزا هیچه.. هیچ.. 

مریم در برابر این احوالاتم میگفت : چیزای با ارزش راحت به دست نمیان 

درود بر مریمم... هرکسی باید یک رفیق مریم داشته باشه! :)))  

حالا تفریح جدید در هفته آتی چک کردن برنامه های جدید شده کلاسای جدیدالورود هاست. 

:-| دیوانگی شاخ و دم نداره خب! 

+ امروز داشتم به این فکر می کردم که چرا من و مهسا هی میگفتیم اتفاقات زندگیمون همزملن و شبیهه؟ 
واقعا این طور نیست.. 
اصلا کلا جنس اتفاقاتی که برای من میفته یه دنیا با واسه مهسا فرق داره 
اصن نوع روابطمون و خودمون و... 
اصلا من خیلی وقتا خیلی چیزا رو بهش نمیگفتم 
پس بهتره بی خودی خودمو با اون غاطی نکنم... 
دو تا آدم متفاوتیم 
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۱۷
شیرین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">