با من به بهشت بیا...

بکرزایی

جمعه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۴۷ ب.ظ

هعیی.. کارم به هعی و هییی و هووی رسید 

باید به سختی امید رو به دنیا آورد 

درد داره ولی به دنیا میاد و زندگیشو حلقه می زنه به یکی از همین روزهای هفته که اسمشو نیارم بهتره

به دنیا میاد و نمی دونیم هر دو که چه قدر زنده می مونه 

نی نی بیچاره... امید کوچک... 

روی چشم هاتو داره.. ابری از ابهام می پوشونه... ابری از تردید... ابری از دوری و فراموشی 

لبخند مهربونت شبیه تصویری شده که نمی دونی عکاسش کی بوده و کجا اتفاق افتاده

پیشونی روشنت... یه سپیدی مات دیده میشه! یه پوست روشن و دیگر هیچ 

به دنیا آوردن امید این بار... بکر زایی یه جسم خسته و تنهاست که میل به بقا داره 

هعییی.. کارم رسیده به هعیی و هااای و هووووی



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۲۰
شیرین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">