یارب سببی ساز...
سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۴۱ ب.ظ
حالا دیگه...
از تصور اینکه چه قدر.. چه قدر.. چه قدر.. چشم هات منو کم داره
قلبم می تپه
از دلتنگی برای تو خسته شدم..
خودمو جای تو میزارم
که دوست داری دوباره... یک بار هم که شده...
جادوی این چشم های تیره و لبخند سحرآمیز باشی...
افسوس به این سه شنبه های تکراری
یارب سببی ساز... :'(
+ ادامه ی افسوس به ذهنم آمد که :
افسوس که یک بار برای من کم و... یک عمر برای تو زیاد بود
.
.
اما ننوشتم چون اتفاقی چیده شدن واژگانه. برای ما مصداق نداره...
۹۵/۰۱/۳۱