با من به بهشت بیا...

دیدن تو باز محاله

چهارشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۱۳ ق.ظ

مونا خواب دیده به بهانه حق خواهی برای خودش و چند نفر از بچه ها اومدم با تو صحبت کنم 

یکهو نظرم عوض میشه و با گریه و زاری حرف دلمو می زنم 

و این خواب حالا محال ترین اتفاقه 

من دیگه دست و دلم بریده شده 

شاید توی فانتزی های گذشته م بود ولی حالا نه 

حالا که حتی دیدنت مثل چتری از خیاله 

سرنوشت ماه و ساله 

دیدن تو باز محاله 

قصه ی سنگ و بلوره 

باز اسیر سایه نوره 

راه آسمون چه دوره 

ای گل بارون

باغ آسمون 

ای گل بارون 

باغ آسموووووووون... 


+ همه فکر می کنن من باید احساس کنم از تو کمترم!  یا تو خیلی عظیمی در این حد نیستی که زیادی درگیر من بشی 

ولی هیچ کس نمی دونه تو با من چطور می شدی 

و من هیچ وقت احساس نکردم از تو کمترم 

به جز لای تردیدها و لحظه های دوری 

باید بیای و ثابت کنی چه قدر درگیر من بودی... هستی... خواهی بود 


گرچه باید دیدنت... احتمال اومدنت و همه ی این امید ها رو راهی زباله دان تاریخ بکنم 

حالا چقدر محالیم... 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۲۲
شیرین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">