قبل از پایان احتمال باران...
پنجشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۰۴ ق.ظ
بر من ببار باران...
+ به روزی فکر کنیم...
که نه ابری باشد و نه احتمال بارانی
آفتاب سوزان ببارد
دلتنگ باشیم
بدون احتمال ملاقاتی
من که کمرم خواهد شکست
تو را نمی دانم
+ بعد از این هرجای جهان باشی... باران که ببارد... ماه که ببینی...
من را نمی توانی از خاطرت ببری...
ایمان بیار به معجزه ای که من برایت ارمغان آوردم
+ دویده بودم... تا برسم... دیر شده بود
هوا خیلی گرم بود... گونه هام حتما صورتی شده بود
پله ها را دویدم... در را با فشار باز کردم و به داخل پرتاب شدم
این اولین باری بود که من را دیدی
+ فکر کردن به روزهای بودنت... جز هستنت چیزی به مخیله آدمی راه نمی دهد...
+ برق چشم هات خدایا... چه کسی خالق عشق است؟ یعنی چه قدر می تواند زیبا باشد؟
۹۵/۰۲/۲۳