سامانه ها
شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۰۸ ق.ظ
آرامش واقعی رو وقتی حس کردم که اثری از اون خود اغراق شده توی زندگیم نبود
احتمالا خودخاص پنداری هم از ضعف درون باشه
موقع امتحان مددکاری داشتم فکر می کردم که نظریه سامانه خانواده ها رو میشه توی دنیای درون هم کاربرد دار کرد
ینی مثلا... همه اجزا درونمون رو به صورت کاراکترهایی در نظر بگیریم و بگیم که مشکل از ایگوی نوعی.. نفس.. نهاد یا هرچیزی که اسمش رو میزارن نیست!
مشکل معلوم وجود نداره بلکه... مسئله روابط بین کاراکترهاس
یعنی مثلا اگر سعی کنیم یکی رو سرکوب کنیم... دیگری علایم عجیب و غریب از خودش نشون میده و باز همون آش و همون کاسه
بعدشم بگیم هر سامانه قابلیت هایی داره و با تکیه بر قابلیت ها میشه که به سمت بهبود رفت
و حتی بشه گفت که در مواقع بحران... روابط باید تنظیماتش متفاوت بشه
البته فکر نمی کنم بررسی جزیی ممکن باشه ولی... فکر کنم هر چی که باشه بهتر از اینه که فکر کنیم مثلا باید یک قسمتی از وجود رو از بین برد!
+ سوالم از خودم اینه که دقیقا چطور میشه روابط بینشون رو تنظیم کرد؟ این خیلی تخیلی نیست؟
مگه ما از هم گسسته هستیم؟ زوم کردن روی این تفکر باعث نمیشه درگیر یه سری لفظ فقط بشیم؟ اینکه چند کاراکتر درون یه نفر باشه دیوانه وار به نظر نمی رسه؟ میشه گفت یه سریا اینطور هستن؟
+ منم جواب میدم که نمیدونم
+ عصریخبندان دیدم! فیلمشو! خدایا دید هنری به کارگردان های سرزمینمان اعطا بفرما
دیدن کارهاشون حال گیریه
۹۵/۰۴/۱۲