شب شب شب
شنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۴۴ ب.ظ
تو چشم من تویی که آسمونی
تو خواب من تویی که مهربونی
تویی که واژه واژه دلنشینی
هنوز عزیز هنوز عزیزترینی
هنوز به یاد تو به یاد خونه
گل می کنن شعرای عاشقونه
هنوز به یاد تو بهار بهاره
هنوز صدام عطر صداتو داره
فقط نزار شاعرشب بمیره
نزار صدام رنگ عزا بگیره
اگه می سوزه شب شاعرانه
فقط نزار بمیره این ترانه
+ کاش می دونستم... کاش فکرتو میخوندم... کاش اینقدر ازت دور نبودم... کاش...
+ میخواستم سه شنبه بیام و بگم... فقط سه شنبه ها آپ می کنم که کمتر فکرم هرز بره... حرفای دم به دمی و لحظه ای نزنم...
ولی تحمل این فشار تنهایی... بدون نوشتن اصلا راحت نبود... اصلا.... اصلا....
+ تازه تابستون شروع شده... چرا الان؟ چرا حالا؟ چرا الان؟ چرا الان؟ چرا الاااااااان؟ چراااا الاااااااان
اصلا یکی بگه من چرا تا الان و اینجا اومدم... به چه دلیل دقیقا...
+ مهم نیست... در نهایت به خودم میگم مگه تو به خاطر لست سین دوستش داشتی... مهم نیست
مگه به خاطر این ادامه دادی؟ پس مهم نیست
+ شاید گره زنم به تو نزدیک تر شوم... :-|
مثلا... نزدیک؟
+ این دیگه چه روزاییه...
هعییی... می گذره... می گذره...
۹۵/۰۴/۱۹