دستمال درد
دوشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۰ ق.ظ
1. این همه سال نوشتیم و غرض انگار...
همان سه نقطه ها بود
2. شاعر... سرش را با دستمالی که درد می کند بسته...
حالا او دچار سردرد است
3. دست هایش را
در برابر چشم های مسلح زندگی بالا گرفت
و ناگاه خود را یافت که دعا می خواند...
18تیر
+ ازون ها بودن که دستتو میزاری روی کاغذ تا ناخودآگاهت حرف بزنه... یا شاید عمیق ترین لایه های درون
۹۵/۰۴/۲۱