با من به بهشت بیا...

می گذرد

پنجشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۵۷ ب.ظ

شیره ی وجودم 

از جان می کشیدند 

و تابستان... 

 می گذشت! 


+ متولد اتوبوس

+ می کشیدند رو با فتحه بخونیم بهتره

+ دیگه افشانه های تابستان بهتر از این ها هم نمی تونه باشه :)) 

+ به اینایی که یهو به ذهنم میاد... به جای شعر بگم افشانه :-P 

نمی دونم چه قدر درسته ولی منظورم... چیزیه که فشانده میشه:O 

+ ولی مگه افشانه نمیشه چیزی که میفشانه؟  پس چیزی که فشانده می شه چی میشه؟ 

+ اصلا فشن... فشفشه.. فشار... :-\ افش! افشره! :-/ 

+ بالاخره یه اسم دیگه ای جایگزین شعر باس پیدا کنم

+ اولا میگفتم شعر!  بعد گفتم قطعه ادبی!!!!  بعد دیدم نمیخوره بهش... دیگه بعد از اون گفتم چیز! 

+ من میخوام گریه کنممممم! چه قدر دلم تننننننگ شده:'( 

الان یهو یادم اومد اون لحظه که میخواستم اون افشانه هارو نشونت بدم :'( :-D 

+ حتی یک ذره کم نشدی از وجود من... :'( 

+ افشانه حتی اگه معنیش درست باشه منو یاد افشاری میندازه! مدرسه!  بعد هم یاد شونه میندازه! 

نهههه.. خوب نیس:-D 



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۱۴
شیرین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">