می گذرد
شیره ی وجودم
از جان می کشیدند
و تابستان...
می گذشت!
+ متولد اتوبوس
+ می کشیدند رو با فتحه بخونیم بهتره
+ دیگه افشانه های تابستان بهتر از این ها هم نمی تونه باشه :))
+ به اینایی که یهو به ذهنم میاد... به جای شعر بگم افشانه :-P
نمی دونم چه قدر درسته ولی منظورم... چیزیه که فشانده میشه:O
+ ولی مگه افشانه نمیشه چیزی که میفشانه؟ پس چیزی که فشانده می شه چی میشه؟
+ اصلا فشن... فشفشه.. فشار... :-\ افش! افشره! :-/
+ بالاخره یه اسم دیگه ای جایگزین شعر باس پیدا کنم
+ اولا میگفتم شعر! بعد گفتم قطعه ادبی!!!! بعد دیدم نمیخوره بهش... دیگه بعد از اون گفتم چیز!
+ من میخوام گریه کنممممم! چه قدر دلم تننننننگ شده:'(
الان یهو یادم اومد اون لحظه که میخواستم اون افشانه هارو نشونت بدم :'( :-D
+ حتی یک ذره کم نشدی از وجود من... :'(
+ افشانه حتی اگه معنیش درست باشه منو یاد افشاری میندازه! مدرسه! بعد هم یاد شونه میندازه!
نهههه.. خوب نیس:-D