soon
سه شنبه, ۶ مهر ۱۳۹۵، ۱۰:۵۰ ق.ظ
یکشنبه عکس های تولد مریمو براش بردم ^_^ خیلی خوشش اومده بود
امیدوارم عکس های نورا هم تا تولدش آماده بشه!
بعدشم نوبت عکسای عطی و موج! :-| مخففه خب :-/
+ خیلی خوبه آدم یه کاری بلد باشه که باهاش بتونه کسایی که دوستشون داره رو خوشحال کنه
+ دیروز بیست و چهار واحدی شدم رفت :-D اگه امتحانام خیلی نگوره به هم اشکال نداره
اونم فنون تسهیلگری! ترم قبل که به جای امور مددکاری(؟) درس های خ طیباتی رو خلاصه می کردم، این درس هم بود فکر کنم ولی یه جوری بود.
چه قدر من از کارورزیم نگفتم اینجا. اصلا اون روزها حوصله حرف زدن نداشتم. خیلی طنز داشت :-P
+ تا الان درخواست دوتا کلاس خصوصی زبان داشتم
پول بگیرم ازشون! نه؟ :-P چه قدرم میدن
آخه خیلی کیف داره وقتی از زحمت خودت پول درمیاری! سه ماه این تجربه شیرینو داشتم
استاد یاری همیشه می فرمایند که... گوش دادن انرژی بیشتری از درس دادن و حرف زدن می بره
ولی من هروقت خیلی حرف می زنم.. خصوصا اگه بخوام چیزی رو به کسی یاد بدم، سریع فشارم میفته :-D اگرم خیلی بخوام گوش بدم... خوابم می بره. چشام دوتایی میشه و... :-| فکر کنم یه جوری به استاد نگاه می کنم که اونم خوابش می گیره :-P
+ شاید بااااورتون نشه ولی امروز سه شنننبهههه سس ^_^
به قول شاعر که...
لحظه دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام مستم
باز گویی در جهان دیگری هستم...
۹۵/۰۷/۰۶