با من به بهشت بیا...

آن که پشت در نشسته

چهارشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۵، ۰۴:۴۶ ب.ظ

اه از روزهای تعطیل خوشم نمیاد مگر وقتایی که تنها باشم اونم یه روز 

حالا خوبه این هفته هم به غیر دوشنبه و امروز دفتر بودم😐فردا هم میرم احتمالا

ولی انگار حس هیچ کاری نیس ... تنها هم نیستم😣

همه برنامه های خوب ادیت عکس هم فیلترن...فیلترشکن ندارم‌.‌..حوصله هم ندارم😣

کامی هم فیلترشکن نداره😣 چندتا فیلم ندیده هم دارم 😣 ولیییی....😐


 الان طبق معمول پشت در اتاقمم و یاد چندسال پیش افتادم که همچین روزی بود و پشت در نشسته بودم و احتمالا حوصله م هم سر رفته بود و با میترا صحبت می کردم

اون روز حس روشنی به فردا و فرداهاش نداشتم ولی امروز زندگی قشنگ تره...بهتره و من نیرومندترم


+جالبه که چون سکونت من پشت در اتاقمه همیشه هرکی میخواد بیاد تو دچار مشکل میشه😂😂خصوصا نورا😅یا درو میکوبونه تو مخ من میاد تو😂😂😂یا خودش میخواد بره بیرون میخوره به در😆 کنج احساس بهتری بهم میده خب 😐


+ یاد اون شعره افتادم که فکرکنم مهران دوستی خدابیامرز میخوندش.

آخرش اینجوری تموم می شد که ... آن که پشت در نشسته از همه عاشق تر است!😆


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۹/۱۰
شیرین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">