آن که پشت در نشسته
اه از روزهای تعطیل خوشم نمیاد مگر وقتایی که تنها باشم اونم یه روز
حالا خوبه این هفته هم به غیر دوشنبه و امروز دفتر بودم😐فردا هم میرم احتمالا
ولی انگار حس هیچ کاری نیس ... تنها هم نیستم😣
همه برنامه های خوب ادیت عکس هم فیلترن...فیلترشکن ندارم...حوصله هم ندارم😣
کامی هم فیلترشکن نداره😣 چندتا فیلم ندیده هم دارم 😣 ولیییی....😐
الان طبق معمول پشت در اتاقمم و یاد چندسال پیش افتادم که همچین روزی بود و پشت در نشسته بودم و احتمالا حوصله م هم سر رفته بود و با میترا صحبت می کردم
اون روز حس روشنی به فردا و فرداهاش نداشتم ولی امروز زندگی قشنگ تره...بهتره و من نیرومندترم
+جالبه که چون سکونت من پشت در اتاقمه همیشه هرکی میخواد بیاد تو دچار مشکل میشه😂😂خصوصا نورا😅یا درو میکوبونه تو مخ من میاد تو😂😂😂یا خودش میخواد بره بیرون میخوره به در😆 کنج احساس بهتری بهم میده خب 😐
+ یاد اون شعره افتادم که فکرکنم مهران دوستی خدابیامرز میخوندش.
آخرش اینجوری تموم می شد که ... آن که پشت در نشسته از همه عاشق تر است!😆