ببر من رو با خود به هر سو...ببر تا اون سوی آفتاب
سه شنبه, ۷ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۲۵ ب.ظ
تو گفتی : بمون اما از دور
مثل درختی که تو خیابونمه
که صبح به صبح
که شب به شب
گه گاه
می بینمش...
من گفتم :
نمی تونم درخت خیابونت باشم
چون اگه یه روزی از خونه بیرون نیای
چون اگه با گل های دیگه ببینمت
چون اگه چندوقت یکبار به خاکم آب ندی
چون اگه میوه هامو نچینی
چون اگه طعممو نچشی
چون اگه یه روز از خونه بیرون نیای ...
من زرد می شم
خسته می شم
خزانی در بهار می شم ...
خشکیده و نزار می شم ...
* تیتر از کامنت بند
۹۵/۱۰/۰۷