با من به بهشت بیا...

اسم این روزا چیه؟

دوشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۴۳ ب.ظ

عشق ... شرابی است که تنها یک بار می توان نوشید ...


+ سلول هام از این دردها و زندگی پیچیده و درونی و روابط پنهان و حباب ها خسته ن ..

سلول هام گرایش دارن به زندگی 

به دوست داشته شدن

به ارزش نهاده شدن... به احترام 

به واقعیت ...


+ هلیا ... اکنون تو بر بلندایی ایستاده ای و هزار راه می توانی ببینی 

هزار راه ...


+ چه قدر عجیبه که زندگیت تا این حد با عموم مردم فاصله داشته باشه 

از بس که همیشه توی خودت و با خودت زندگی کردی


+ فکر می کردم تو بوی زندگی منو میدی ... بوی روزهای شادتری میدی 

نمی دونستم که ...


+ جالبه که هنوزم توهم می زنم که حال و احوالاتت به من مربوط میشه 

اگر بهش بگم ... چشم هاش اخم می کنه حتما 


+ هی خدا ... هی خدا 

اگر وجود داری ... کمکم کن ... 

یه روزی نرسه که از امروز و این روزها و راه های رفته و نرفته م پشیمون بشم

به مهربونی بی پایانت ... 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۱۳
شیرین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">