تو را آنگونه میخواهم که زندان زلیخا را ...
شنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۵۰ ق.ظ
اینکه هی کسی ازت تعریف کرده باشه ...
به هر دلیلی ازت خوشش اومده باشه ...
براش از خودت هی حرف زده باشی ...
از خودش هوش و توجه به خرج داده باشه ...
اما هنوز هم دلت بسته به اویت باشه ... خیلی حرفه ... خیلی ... خیلی
.
.
خیال می کردن که ما از آدم ندیدگی عاشق شدیم ... نمی دونستن که ...
.
.
من تنهای تنها ... می گذرم............
.
.
شاید فقط یه طوفان گذریه
دیگه خودمم نمی دونم چی میخوام
فقط می دونم قرار نیست خواسته بشم دیگه... قرار نیست باشی ... قرار نیست .............
.
.
تو کاری کن بدون تو ... نبینم صبح فردا را ...
.
.
وای خداکنه امشب خوابم ببره ها... وگرنه مث ترم پیش میرم دانشگاه غش می کنم😐
۹۵/۱۰/۱۸