با من به بهشت بیا...

تو که از دور می بینی...

يكشنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۵۸ ب.ظ

میگفت : الان باید یه مدت هندوبازی دربیاری! ریاضت بکشی! 

گفتم : وای نه خیلی سخته 

گفت : آره خیلی ... مثل پوست انداختن می مونه 


+ اما حالا فکر می کنم هرچه قدرم سخت باشه ، از دوست داشتن سخت تر نیست ... حداقل از دوست داشتن به سبک این روزهای من سخت تر نیست

این روزها فقط باید جای من باشی ... فقط همین 

نباشی نمی فهمی چه بار سنگین متضادی رو به دوش می کشم 

سرم سنگین شده و نگرانم که یهو شونه خالی نکنم و بیراه برم ...

دل خوشم که می گذره ...

دل خوشم که با وجود این حجم عظیم روی سرم ... از هر وقتی بی آزارترم

نمیخوام به چیز دیگه ای غیر اینا خوش بشم 

دلم بریده ... عین این پیرها ... 

خوشحال میشم اگه عالم ..پرودگار حواس جمع و حکیمی داشته باشه ... واقعا خوشحال میشم اگه اینطور باشه 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۲۶
شیرین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">