ای حال نامعلوم...
تو رو از دور دلم دید اما
نمی دونست چه سرابی دیده
من دیوونه چه می دونستم
زندگی برام چه خوابی دیده
نمی دونی نمی دونی ای عشق
کسی که جوونیشو ریخته به پات
واسه این که تو رو از دست نده
چه عذابی چه عذابی دیده
آه ای دل مغموم
آروم باش آروم
ای حال نامعلوم
آروم باش آروم
+ چه قدر بیان کننده س ..
+ نه باورم نمیشه دوستم داشته باشی ...
آسمون پر از قمره ...
همه شواهد و احساسات منم می تونن اتفاقی باشن
آخه چرا کسی دوستت داشته باشه..از حالت هم خبر داشته باشه اما....
اون موقع که دل و جرات داشتم باید میومدم بهت میگفتم که چه قدر دوستت دارم... حالا که ....
رادیو تو تاکسی میگفت ... شعار امسال سازمان جهانی بهداشت اینه که : با هم حرف بزنیم!
آخه آدم ها که علم غیب ندارن
وقتی هم که کار به نهانی ها و ناگفته ها و... می رسه ، هرچیزی و هرچیزی احتمال داره . از هر جهت میشه برداشت کرد . مثلا اون جوری که دوست داری برداشت می کنی یا اون جوری که می ترسی یا ...
از این به بعدم قصه همینه . با تصور اینکه دوستم می داری همچنان سطر اول زندگیم باشی ، جز آسیب و ضرر بیشتر نتیجه ای نداره
رسما همه دل خوشی های مسخره مم آتیش زدم بره ... حالا منم و خودم و نمی دونم دستمو به کجا بگیرم که غرق نشم ...
کاش زندگی مثلا توی قصه ها بود .. اون وقت پایان این قصه خوش بود قطعا
توی این دوره مزخرف زندگی... که اطرافت پر از در و دیوار و ساختمون و خیابونه و همین ... حتی نمی تونی با خیال راحت خودتو تباه کنی
این رفت و آمد بین مرز ایمنی و ناایمنی .. می تونه قشنگ یه بیمار از من بسازه
جدا میگم
نیست تو دنیا مثل من کسی که مرز بین سلامت و جنون رو بدونه
آخه من همیشه روی این خط بندبازی کردم
یه بندباز ماهر خودشو پرت نمی کنه ... سعی می کنه تعادلش رو به دست بیاره
اصلا وجود تو در من هنوز هم که هنوزه نسیم عجیبی از عشق به راه میندازه...غیر قابل توصیف
محبتی که قلب من بهت داره اصن خیلیه ...
اما...
نمی شه این وضع رو به این صورت نگه داشت
فردا پس فردا اگر من به مرز اختلالات برسم کی میخواد منو بفهمه؟ کی میخواد مسئولیتمو قبول کنه؟ همینجوریش که سالمم کسی کاری برام نمی تونه انجام بده . چه برسه به اون موقع...
نه نه ... من باورم نمیشه که کسی واقعا دوستم داشته باشه و منو توی این وضع بخواد ببینه
دنیا و زندگی هم خودش به اندازه کافی نامعلوم و ناامن هست ... زندگی خودمم به اندازه کافی ناامن هست ... اون وقت نگه داشتن همچین جریانی توی زندگی چه نتیجه ای می تونه بده؟
هیچی...
پس نتیجه می گیریم پای ماه دیگری در میانه😐😆
+ خوش به حالش
بیچاره من و یلدا
+ کاش من یه چند لحظه علم غیب پیدا می کردم سپس میرفتم