با من به بهشت بیا...

۷۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

گیجم... 


خب من یه سری تلاشا... خصوصا این چند وقت انجام دادم که یه تغییر و تکونی به نگرشم بدم 

کلا شرایطشم مهیا شد ایت چند وقت... از چند جهت 


اما خب هنوزم مقادیری از اون حالات قبلی مونده 


مقادیر قابل توجهی


اون وقت من دقیقا تو یه حالیم... خیلی آشی! 


خیلی آشی و خیلی درهم 


نیاز دارم ده روز.. حداقل دو روز.. درو رو خودم ببندم و بالا پایین کنم 


ولی... اصن حسش نیست.. 


ینی این چند وقت به انواع و اقسام چیزای مختلف فقط نوک زدم

نتونستم توی هیچ قضیه ای دقیق بشم! 


فقط دوست دارم فرار کنم

یا اینکه فقط دارم میرم جلو که بگذره 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۴ ، ۰۰:۰۲
شیرین

عاشق شد اینبار

تو وهم و رویا

دنیای ناکوک می رقصه با ما... 


+ صدای کرمی بدجور می چسبه... مرد تیری نازنین


+ از هفته بعد دانشگاه شروع میشه.  امیدوارم کارورزیمون همین موقع باشه. تابستون نندازن. 

کمک کنم به هیپوفیز برای ترشح اکسیتوسین 

گرچه کلا دانشگاه فضای این کمکو فراهم می کنه 


+ سخت گذشت و سخت تر می گذره؟ 


+ آسمون به یاد عشقم 

امشبو تا صبح بیداره 

خورشیدش بالا نمیاد 

کاری به فردا نداره 


+ خوبه با عطی جون روانشناسه هم داریم:)))  همون که شبیه عطی خودمونه 

و البته منو دوست داره :))))  


+ هیچ وقت تو دلتنگی هم خوب نبودم اینقدر... 


+ انتظار... آی انتظار

تو چشات عین شبه 

رنگ موهات 

روز من مثل نگات 

عین موهات 

رنگ شبه 


+ حامی خوب کننده ی حال خردادی خورشیدی:)  


+ مثل تو که خورشیدی


+ خوبه تا آخر هفته هم سرمو شلوغ می کنم... بعدشم می گذرونم دیگه... 


+ خیلی حرف و فکر و نکات مهم... این چند روز داشت... 

وای مگه داریم 

اصن حال ندارم به هیچی در حدی فکر کنم که بخوام بنویسم و حسشو درارم


+ خوب باشی... 


+ نکته خوب این چند روز...  بودن عطیه و نورکه

وگرنه که... 

خصوصا که یه چیزایی فهمیدم



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۲۸
شیرین

آن چنان.. به جان تنیده ای که تا ابد 

تورا به جان... 

دوست می دارم 


+ توی اتوبوس... وقتی برمی گشتم... خودش بدون هیچ تلاشی زاده شد... 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۴۹
شیرین

فکر دلتنگی این عاشق باش... 

فکر این کوچه بی تو تنها... 

فکر اون لحظه که من یاد تو ام 

یاد تو هرجای خوب دنیاست 

فکر دلتنگی این عاشق باش

که تو هر ثانیه درگیر توعه

همه دنیا رو اگه خواب ببره 

اون هنوزم مات تصویر توعه 

فکر من باش که هنوز یاد توام 

مثل عاشقای دنیای قدیم

مثل فیلمای سیاه سفیدی که 

هنوز عاشقونه هاشو بلدیم... 


+ رسید آن روزی که باید!!  

تداخل.. :'(  نتونستم بردارم... :'( 

اونم چییی... با زبان... اییییی


+ قسمت نبود 

بهترین حالت اتفاق میفته... ایمان دارم 

به چیننده اتفاقات خوب و جذاب و یهویی


+ شاگرد ممتاز شدم :-P صدوبیست تومن تخفیف بهم دادن ^_^ 


+ زمانی را همانجایی نفس می کشم که تو نفس می کشی :'( 


+ زودتر خودتو بهم برسون... دلم تنگه... 

نمی دونم چه جوری.. ولی هرجوری هست باید ببینمت... 


+ آدمی چقدر مکانی که در آن عاشق شده دوست می دارد... 


+ خدارو چه دیدی... تو شاید بمونی... 


+..... 


+ معاشران گره از زلف یار باز کنید.. 

شبی خوش است بدین قصه اش دراز کنید.. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۲۵
شیرین

بچسبونیم تیکه های زندگی رو دوباره 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۴ ، ۰۰:۴۹
شیرین

خودمم نمی دونم دارم به چه چیزایی فکر می کنم 

این چند روز علاقه به خواب پیدا کردم... همشم دارم فکر می کنم 

اونم نه خیالات!  واقعا دارم فکر می کنم 

ولی نه ثبتشون می کنم نه یادم می مونه 

حتی تو خواب هم فکر می کنم 

من کیم؟  کجام؟  چه خبره؟ 

نمی تونمم مث آدمیزادی بنویسم 


+ بهتره به مغزم اعتماد کنم... 


+ معلقم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۴۴
شیرین
خیلی ذوق زده میشم... از حس احتمال دوباره دیدنت!  

ینی می بینمت به زودی؟ 

انگار آره... انگار آره 


+ حسی نیست درونم که بگه نه!  حتی اگه نه... دوست داره بگه آره... دوست داره فکر کنه آره... دوست داره حتی اگه قراره زمین بخوره... باشکوه بیفته.. باشکوه بشکنه 

+ و به قول خودم : 
سقوط نمی کنم اینبار... 
تنها... کورکورانه به پرواز در می آیم... 
می آیم... 
به سمت تو می آیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۳۱
شیرین
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۹ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۲۴
شیرین

جمعه هم داره تموم میشه... 

+ لحظه دیدار نزدیک است... باز من دیوانه ام مستم... باز گویی در جهان دیگری هستم 


+ وااای نوراااا!  الان مامانت یه لالایی خییییلی قشنگ خوندددد!!  خیلی تحت تاثیرم :'( 

می تونستم از جهان پرت شم... خیلی خودش  بود... خیلی خوب بوددد :'( 

چه آرامشی... 

چه حس خوبیییی... 

عرررررررر:'( 


+ میشه منم خودم بشم؟ 

+ خوشحالم که به عطیه خوش گذشت ^_^ 


+ روزگار... روزگار... روزگار... 





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۵۱
شیرین

عاشق اون تیکه م که اون صداهه... وسط خوندن صابرابر.. میگه : هیچ مگو!  سکوت کن... 


+ این تیکه تو درونم کاربرد دار شده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۰۱
شیرین