وای من هیچ وقت آدم بدبینی نبودم!
دیرباور بودم ولی بدبین نه...
جدیدا دارم به شدت میرم رو به بدبینی!
این اصلا خوب نیست...
البته خوب و بدش مهم نیست
مهم اینه که هست
ولی خیلی عجیبه!
+ درباره شعر شاملو هم باید بگم... اگر قرار بود شاعر یکی از شعرای شاملو باشم... همین اشک رازیست رو انتخاب می کردم! هوووف عاشقشم
+ فکر کنم افسردگییی گرفتممم:'(
برمی گردم به روزای اوجم :'(
از پس خودم برمیام...
یو آر مای هیروووو :'(
+ فک کنم الان بشینم سیلویا پلات بخونم عالیه :-|
اون روزا که خیلی خوش بودم و سرشار... میگفتم سردی نگاه و نوشتار سیلویا اذیتم می کنه... نمی تونم بخونمش!!! ولی خب حالا... :-|
+ باید پژمردنو حس کرد
مثل یه شاخه ی تنها
خزون یه برزخه واسه
بلوغ سبز جنگل ها
:'(
+ هععععع... من چرا اینجوری شدمم:'(
+ ندان برای ما به جز وفای یارمان
دلان بی پناه ما به تو حواله است...
هعیییییی... قال خودم...
+ دیگه واقعا فعلا...